جنک یا صلح
                                                                                                  نبی حیدری معلم نبی حیدری معلم

  قسمت اول

                                        

جنک و صلح دو پدیده متضاد است که از فعل و ا نفعالات جوامع بشری و چکونگی زنده گی اجتماعی وروابط آن سرچشمه میگیرند ومتقابلا بر آن تاثیر میگذارند . جنک ویرانی ، خونریزی ، سیاه روزی ، فقروبدبختی ، ظلم وتعدی ، رنج واشک ودردونفرت  را بهمراه دارد وصلح سعادت و خوشبختی ، رفاه ، عدالت ، شادی وسرور ، دوستی و محبت را .

سالیان متمادی است که  هیولای شوم جنک بر فضای کشور بال وپر گسترده و هست و بود جامعه مارا به آتش کشیده است ، جنک با بلعید ن ملیونها انسان زحمتکش وطن ما وبجا گذاشتن صدها هزار معیوب و معلول از خود ، خانه خانه یی وطن ما را ماتم دار ساخته ، جنک تخم نفرت و انتقام را در بین فامیلها ، اقوام ، قبایل و در نهایت در بین مردم مظلوم افغانستان پاشاند ه ، جنک مزورانه توانست که برادر را بدست برادر ، فرزند را بدست پدر ، پدر را بدست فرزند و مسلمان را بدست مسلمان گاهی بنام بیدین و دهری وگاهی بنام دیندار وتروریست به قتل رساند ،  جنک نظم اجتماعی جامعه مارا به نفع عفریت اهریمن دگرگون ساخت و تمام زیر ساختهای اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و حتی دینی مارا تخریب نموده . اما صلح إ  صلح سراب است ، برای رسیدن به صلح  از هفت خوان رستم باید گذشت . پس چطور میتوان به صلح رسید ؟  جهت نیل به صلح باید علل و عوامل جنک وبستر که در او جنک رشد ونمو میکند به بررسی گرفت تا با شناخت از آن ، پیشزمینهای صلح را فراهم نمایم .

 1ـ:جنک افغان و انکلیس  : 1919ـــ 1839

افغا نستان بنا بر موقیعت جیواستراتیژیک  خویش میدان رقابت برتانیای کبیر و روسیه تزاری قرار گرفت . انگلیسها  بخاطرجلوگیری از نفوذ روسیه در سال 1839 میلادی به افغا نستان تجاور نمودند وبعد از سه جنک با افغا نها  در سال 1919میلادی بعداز شکست فاحش شان مجبور شدند که استقلال افغا نستان  در نتیجه پیمان راولپندی  برسمیت بشناسند . . باید تصریح گرد که بستر تجاوز را عوامل داخلی و شاهزاده گان تشنه بقدرت مهیا ساخت  ، این شا هزاده گان بودند که بخاطر رسیدن به تاج وتخت ، انگلیس و روسیه  را ترغیب به مداخله در افغا نستان مینمود . در نتیجه همین خطاها و خیانتها بود که یک قسمت وسیع خاک افغا نستان از پیکر کشور ما جدا گردید   . میر غلام محمد غبار دانشمند وتاریخ نویس بزرک کشور،  در افغا نستان در مسیر تاریخ نوشته اند که *انکلیس توانست توسط شاه شجاع پادشاه ابدالی افغا نستان معاهدات لاهور و قندهاررا 1838 ـ  1839 بر افغا نستان تحمیل وولایات شرقی کشور را مجزا نماید ... امیر دوست محمد خان نیز از مقابل قشون دشمن جنک نا گرده فرارگرد وبازجنک ناگرده به انگلیس تسلیم شد وبا 150 نفرخانواده خود در هند رفت و جیره خوارانگلیس گردید . همچنان اودرسلطنت دوم خود معا هده پشاور 1855 را با فدا گردن استقلال افغا نستان قبول نمود ....  امیر شیرعلی خان هم مثل پدر از مقابل قشون جنک نا گرده فرار گرد و بغرض استمداد از یک دولت خارجی دیگر ( دولت استعماری روسیه تزاری ) بمزار رفت .....  امیر محمد یعقوب خان به قشون انگلیس تسلیم گردید  ، معاهده ننگین گند مک (1879 ) را امضا و طوق سیستم ولسلی را به گردن گذاشت و قسمتی از منا طق دیگر شرقی کشور را بدشمن داد ..... امیر عبدالرحمن خان که سه صد  هزار سپاهی داوطلب ملی در معیت خود داشت بدون جنک قشون محصور و هراسان وگریزان انگلیس را از شمشیر ملت نجات دادوبر معاهدات مطلوبه انگلیس ا مضا گذاشت . او تمام ولایات مهم شرقی افغا نستان را طبق معاهده دیورند 1893 بدشمن مغلوب سپرد .....امیر حبیبالله خان طبق معاهده 1905 تمام تعهدات پدر را با انگلیس  *صمیمانه * رعایت دمود .*

 *اگرمردم افغا نستان در لحظات خطرناک مقدرات خودرا تابع رفتارامرا و شهزاده گان مینمودند شک نیست که افغا نستان با تمامیت خود معدوم شده بود . ولی این طور نبود وقتیکه حکومات افغانی شمشیر دفاعرا بر زمین میگذاشتند ، مردم شمشیر از میان میکشید ."

انگلیسها بعد از برسمیت شناختن استقلال افغانستان تلاش نمودند که از طریق براه اند اختن نا آرامیها و اغتشا ش توسط اعمال خویش جلو ریفورم واصلاحات حکومت امانی را بگیرد وزمینه سقوط آنرا فراهم سازد . انکلیسها  توانستند با استفاده از احساسات دینی ومذهبی مردم و در خدمت گرفتن روحانیون معلوم الحال وملاهای وابسته به آن در همکاری  تعدادی مامورین عالیرتبه ودرباریان خاین ، دولت امانی را در14 جنوری  سال 1929 م سقوط دهند وبعد از سه روز پا دشاهی سردارعنایت الله خان برادر امان الله خان ، امیرحبیب الله خان مشهور به بچه سقاو را به پادشاهی رسانند . امیر حبیب الله خان که یک شخص بیسواد ، دهاتی پاکد ل شجاع و دلاور ، دیندار ومبرا از هرگونه تزویربود متاسفانه که در دام تزویروفریب روحانیون ودرباریان وابسته به انگلیس بمثابه وسیله افزاری جهت سقوط دولت ترقیخواه اما نی وتاسیس دولت دست نشانده نادرخانی قرار کرفت وخود هم قربانی بازی گردید که نا آگاهانه شامل آن بازی گردیده بود .

2 ــ: جنک افغان و روس  :  1988 ـــ  1979

بعد از کودتا 26سرطان 1352 و بقدرت رسیدن سردار محمد داود خان باز افغانستان در محراق توجه جهانیان قرار گرفت . تبلیغات وسیع در داخل و خارج کشور علیه جمهوری نو تاسیس افغانستان براه انداخته شد، داود خان طی بیانیه خطاب بمردم افغا نستان خطوط اساسی وظایف دولت خودرا اعلام نمود که در آن سیاست خارجی افغا نستان بر پایه سیاست عدم انسلاک ، بیطرفی مثبت و فعال و همزیستی مسالمت آمیز با همسایه گان وعدم مداخله در امور یکد یگر معین گردیده بود ولی دولت افغا نستان خودرا موظف به اعاده حقوق خلقهای پشتون و بلوچ میدانست . از ورای خطوط اساسی وظایف دولت گرایش جمهوری نو بنیاد به طرف چپ مشخص بود  . داود خان با ایجاد حزب بنام غوررنک ملی سیستم یک حزبی را اساس گذاشت واز پرچمیها خواست که سازمان خود را منحل سازند .

 غرب داود خان را  پرنس سرخ لقب داد ، در داخل کشور راستگرایان وبخصوص اخوانالمسلمین فعالیتهای ضد دولتی خودرا تشدید بخشیدند .  داود خان درمقابل با مشت آهنین با مخالفان خود برحورد نمود، ابتدا محمد هاشم میوندوال صدراعظم سابق و ریس حزب دموکرات ملی را  « مساوات » بجرم کودتا دستگیر وبعد از چند روز، خبر خودکشی اش از طریق مطبوعات به اطلاع مردم  رسید . همچنان تعدادی از رهبران و فعالین اخوان المسلمین از جانب دولت دستگیروزندانی گردیدند  که بعضی شان اعدام شدند ویک تعدادی شان به پاکستان فرار نمودند که  از جمله میتوان از برهان الدین  ربانی و گلبدین حکمتیار نام برد .

داود خان در زیر فشارغرب ، دولتهای خلیج ، ایران و پاکستان ، راستگرایان درون حاکمیت ومخالفان داخلی مسلح وغیر مسلح خویش مجبورشد تا بطرف راست گرایش نماید .  داود خان نخست چپیها را از کا بینه خویش حذ ف نمود وفعالیتهای ح د خ ا ورهبران آنرا تحت نظر گرفت که در اثر همین فشار ها بود که وحدت دو جناح حزب خلق وپرچم تامین گردید  .   ترورمیراکبرخیبر ومراسم تشیع جنازه آن که هزاران نفر در آن اشتراک گرده بود خشم دولت را بر انگیخت رهبران حزب دموکراتیک خلق افغا نستان را دستگیر ودر نظارت خانه ولایت کا بل زندانی نمودند که این حادثه منجربه قیام مسلحانه یی اعضای ح د خ ا و طرفذاران آن در اردو میشود که در نتیجه دولت جمهوری افغا نستان سقوط میکند .

با وصف که  سردار محمد داود یک شخصیت ملی و وطنپرست بود وعلاقه مفرد به پیشرفت وترقی کشور داشت ولی بنا بر دلایل ذیل نتوانست به اهداف خویش نایل شود :

ـــ : خودخواهی و انحصارقدرت .

ــ : عدم موجودیت قانون احزاب ویک حزبی ساختن جامعه و دولت .

ــ : عد م موجودیت اپوزیسیون سیاسی .

ــ : جلوگیری از براه اندازی اتخابات آزا د و عادلانه .

ــ : اعتماد بیش از حد بالای افراد بیصلاحیت .

ــ: دو دستگی و اختلاف در بین طرفداران داود خان بخاطر جانشینی .

ــ : در نظر نگرفتن تعادل  وتوازن قوا بین شرق و غرب .

ــ: مانورگردن براست وچپ به اساس تمایلات شخصی بدون در نظرداشت منافع ملی کشور.

ازنخستین روز های بقدرت رسیدن ح د خ ا اختلافات بین خلقیها وپرچمیها در رابطه با چکونکی  سرنوشت سردار محمد داود  ، روی نام دولت ، بیرق و نشان آن  و دیگرمسایل حزبی و دولتی    بروز گرد. حفیظ ا لله امین بزودی توانست از موقعیت که بعد از پیروزی قیام مسلحانه برا یش دست داده با ا ستفاده از اعتماد نور محمد تره کی منشی عمومی  ح د خ ا و همکاری پرچمیهایی چون  سلیمان لایق  ،  بارق شفیعی اعضای بیروی سیاسی  و عبدالقدوس غوربندی عضو کمیته مرکزی ح د خ ا وحمایت روس ها  زمینه اخراج رقیب اصلی خویش ببرک کارمل و دیگر پرچمیها یکه از نظریات ببرک کارمل حمایت میگردند چون نوراحمد نور ، دکتورس اناهیتا راتب زاد ، محمود بریالی ، داکتر نجیب  مهیا سازد .

حفیظ الله امین بعد از تصفیه حساب با پرچمیها موضع خود را از طریق جا بجا گردن افراد وفادار بخود در پستهای کلیدی ملکی و نظامی تحکیم بخشید وتمام اختیارات حزب و دولت را در کل بخود اختصاص داد .

 تره کی و امین  با عدول از مرامنامه حزب د خ ا  خواستند که از طریق فرامین وتطبیق آن با جبر واکراه بدون در نظرداشت سنن ، عنعنات وعقاید مردم  راه صد ساله رادر یک شب طی نمایند که این خود باعث خشم وانزجارمردم گردید وفاصله بین مردم ودولت را ایجاد نمود وزمینه فعالیت را برای مخا لفان دولت در داخل و دشمنان وطن در خارج کشور آماده ساخت .

مخالفان دولت افغا نستان با استفاده ازامکا ناتی که کشور های پاکستان ، ایران ، چین وکشورهای عربی و غربی برایشان مساعد ساخته بود فعالیتهای تخریبکارانه یی سنجیده شده را با در نظرداشت شرایط بوجود آمده داخلی براه انداختند که در نتیجه همین فعالیتها  شورشهای درجروتام ها وقطعات اردو وبعضی ولسوالیها و شهرها یکی پی دیگری براه انداخته شد که بشکل بیرحما نه از طرف دولت سرکوب گردید . دولت خواست تااز طریق زوروتشد د ، کشتن وبستن وزندانی ساختن روحا نیون ، ملا ها، خوانین ،  سران قبایل ، روشنفکران چپی وراستی از بسط و توسعه شورش جلوگیری کند که چنین نشد بلکه دامنه یی شورش ونا آرامیها تمام کشور را دربرگرفت ، مردم گروه گروه از کشور فرارکردند وبه پاکستان وایران جاهیکه به کمک اخوانی ها «که در زمان حکومت سردار محمد داود به پاکستان فرار گرده بودند » و آخند های متعصب ایران  ،  برا یشا ن دام گسترده بود ، پنا هنده شوند.

 حفیظ ا لله امین تمام مساعی خودرا بخرچ داد تا از وضیعت بوجود آ مده به نفع تحکیم پایه های قد رت خویش استفاده نماید و اهداف ذیل تعقیب مینمود :

1ـ:  سرکوب بیرحمانه یی مخالفان و معترضان دولت بدون در نظر داشت طیف اجتماعی آنها زیرنام دیکتا توری پرولتریا .

2ـ : محو فزیکی نورمحمد تره کی و یارانش وغضب کامل حاکمیت دولتی  .

3ـ: تلاش بخاطر کشاندن پای نظامیان اتحاد شوروی در افغا نستان جهت تحکیم حاکمیت دولت که در حال فروپاشی بود . بدینمنظور امین با ر ها از اتحاد شوروی درخواست گسیل نیروهای نظامی را نمود .

4 ـ: تلاش جهت تامین ارتباط با ایالات متحده امریکا .

5ـ : تلاش برای پیدا گردن  متحد ینی ازبین مخالفان دولت که با اهداف سیاسی و حصوصیات روانی اش موافق باشند .

گرچه که امین برای  رسیدن به اهداف فوق موفقیتهای داشت ولی قیام هرات ، افشای ارتبا طات امین با سفارت امریکا و کلبدین حکمتیار و در نهایت قتل نورمحمد تره کی خشم رهبران اتحاد شوروی وقت را برانکیخت و تصمیم بر ارسال قوا وخلع قدرت امین اتخاذ نمودند  .

شام شب 6 جدی سال  1358 من اولین فیر تانک را شنیدم ومن در آنزمان درتوقیفخانه کام در صدارت بندی بودم بعد ازفیرتدابیرامنیتی در زندان جدی تر شد و یک نوع سراسیمگی در بین زندانبانان دیده میشد ، فیر ها بعد ها شدیدتر گردید و ما نمیفهمیدیم که چه واقع شده ولی برای ما این شب ، شب ترس و امید بود . فردای آنشب فهمیدیم که قوای شوروی داخل افغا نستان گردیده حفیظ ا لله امین کشته شده وببرک کارمل قدرت را کرفته است . ببرک کارمل در قدم اول زندانیان سیاسی را آزاد نمود که من هم جز آن بودم وبعد از آن  جهت تصیح گژ رویها دوران حاکمیت امین تدابیری را اتخاذ نمودند درنتیجه همین تدابیرتوجه خاص به دین اسلام مبذول گردید که به اساس آن وزارت حج  واوقاف وریاست شورای علما ایجاد وبرای ملاها معاش وکوپون معین گردید ، اجرای فرامین که با عنعنات ورسم ورواج مردم مطابقت نداشت لغوو ریفورم ارضی متوقف شد ، دارایی های مردم که غیرقانونی غضب گردیده بود دوباره به صاحبانش مسترد گردید ،  جبهه ملی پدروطن بخاطر مشارکت کلیه طبقات واقشارجامعه درمسایل سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی ایجاد شد ، توجه جدی درعرصه تعلیم تربیه وسواد آموری صورت گرفت وهزران نفر راجهت فراگیری تحصیلات عالی ومسلکی بخارج اعزام نمود ، پلانهای مشخص جهت رشد اقتصادی کشورروی دست گرفته شد  ، جهت رشد صنایع خفیفه و تهیه مواد خوراکه  وزارت صنایع خفیفه وتهیه ارزاق ایجاد گردید در ولسوالیها وولایت کشور استیشن های میکا نیزه جهت میکا نیزه ساختن زراعت کشورایجاد وبرای دهاقین تخم بزری وکود کیمایی توزیع گردید ولویه جرگه عنعنوی را جهت اتخاذ تدابیردر ارتبا ط با چگونکی آوردن صلح و مصالحه با مخالفان در سال 1985 دعوت نمود .

باید تصریح گرد که کار های فوق قسمیکه تصورش  میرفت بدا بر دلایل ذیل نتیجه لازم را نداد :

1ــ: عدم اعتماد مردم به حاکمیت جدید  :   در کابینه حکومت افراد دیده میشد که در زمان حاکمیت تره کی وامین نیز در کابینه بودند ومردم آنها را قاتلان دوستان ، اقارب وخویشاوندان خود میدانستند .

2ــ: حضو رنیرویهای شوروی وموجودیت صدها مشا ور خارجی  :  که این خود مشروعیت دولت را زیر سوال برده بود ، مشاورین وظیفه داشتند که رهبران حزبی ودولتی را از طریق مشوره های  خود کمک نمایند که وحدت حزب را تحکیم نموده و کارهای دولتی را به حسن صورت انجام دهند ولی متا سفانه که آنها خود ، خلقی و پرچمی شدند ،  مشاور خلقی از خلقی دفاع میگرد و مشاور پر چمی از پر چمی . قا بل تذگر است که مشاورین نه تنها ازاختلافات خلقی وپرچمی نکاست  بلکه آنرا تشدید بخشید و در پهلوی آن گروه های خورد وکوچک دیگر را نیز جهت تضعیف رهبری حزبی و دولتی در داخل حزب بوجود آوردند .

3 ـ: عدم موجودیت قانون اساسی و پارلمان که از طریق انتخابات آزاد وعادلانه بوجود آمده باشد.

4ـ: عد م موجودیت احزاب سیاسی .

5ــ: مبارزه بر سر قدرت بین اعضای بیروی سیاسی  :   تعدادی از اعضای بیروی سیاسی وکمیته مرکزی تلاش مینمودند تا به کمک روس ها بقدرت برسند که این مبارزه عامل گردید که کادرها نه بر اساس اصل شایستگی ولیاقت بلکه بر اساس شناخت وروابط با گروه ها درپستهای حزبی ودولتی جابجا شوند ، در نتیجه همین مبارزه بود که داکتر نجیب طی پلینوم هژده کمیته مرکزی بقدرت رسید که در نهایت سقوط حاکمیت را نیز درپی داشت .نقش اساسی را در این بازی مشاورین شوروی بعهده داشت .

6ــ: فعالیتهای مخالفان دولت جهت عقیم ساختن تدابیر دولت  :   مخالفان دولت فعالیتهای کسترده ذیل  را بکمک همکاران منطقوی وبین المللی خود جهت بی ثبات ساختن کشوربراه انداختند  . 

 ــ: تبلیغات وپروپاگند :   مخالفان دولت ، همکاران منطقوی وفرا منطقوی شان تبلیعات  وسیع را علیه دولت براه انداختند و در این تبلیعات سعی بعمل می آمد که احساسات دینی و مذهبی مسلما نان دنیا ومردم افغا نستان برانکیخته شود  ،  حتی رهبران کشور های غربی  از جمله ریکن با سر دادن شعار الله اکبر، افغانها وجنکجویان کشور های عربی را تشجیع مینمود  .

ــ: ایجاد فضای ترس ، رعب ووحشت . مخالفان دولت با استفاده ازتاریکی شب ویا نبود نیروهای امنیتی در ده وقریه میآ مدند افرادی را جریمه ،  افرادی  را به اتهام جاسوسی برای دولت مجازات و  تعدادی را وادار به مهاجرت میگردند  ، هرگاه در آنجا معلم ، مامور ویا عسگر در چنک شان می افتید آنرا میکشتند وخودرا غازی میساختند ویا آنها  راهمرای خود برده به اعراب بفروش میرسانیدند تا آنها غازی شوند  از این طریق رعب ووحشت را در بین مردم ایجا د میگردند  .

 ــ: سپوتاژ اقتصادی . دولت تلاش داشت تا از طریق تطبیق پلان های اقتصادی خویش زمینه رشد اقتصادی وبهبود زنده گی اجتماعی را فراهم کند وحمایت مردم را از این طریق کمایی کنند ولی مخالفان دولت بکمک استراتیژی پاکستان وکشور های همکار آن از طریق ایحاد موانع برای ساختن بندوانهار، سروی واستخراج معادن ، کشت و زراعت و دیگر موسسات زیربنایی مانع تطبیق پلانهای اقتصادی دولت گردیدند و جهت ایجاد مشکلات بیشتر اقتصادی برای دولت دست به تخریب و سوختاندن مکا تب ، مدارس ، شفاخانه ها ودوایر دولتی و قطارهای اکمالاتی زدند .

 ــ فعالیتهای مسلحانه مخالفان دولت  : مخالفان دولت سعی گردند تا از طریق براه اندازی جنکهای پارتیزانی  ، حمله به پوسته های امنیتی ، ماین گذاری کنار جاده  ها ، فیر راکت های موزایل بالای شهر ها و قصبات ، دراین فیرها ازبمهای خوشه یی نیز استفاده میشد وحمله بالای قطار های اکمالاتی افغان وشوروی ، قوای دولت را به تحلیل برند وبرای مردم نشان دهند که دولت قادر به تامین امنیت نیست .

7: جهانی شدن جنک افغانستان :   جنک دیگر جهانی شده بود ،  جنک دو سیستم بود ، سیستم سوسیالیستی و کپیتالیستی ،  متا سفانه  این جنک در ساحه محدود افغانستان به اشتراک دیروهای مریی وغیر مریی نظامی کشور های در گیر قضیه افغا نستان ، جنکجویان اجیرازتمام دنیا ، ایلجاریها ، مسلمانان رادیکال کشورهای اسلامی آغاز یافت وتا آخرمحدود در همین ساحه ماند . رهبران پیر شوروی و رهبران غربی به اهمیت جیو پلیتیک افغا نستان آگاه بودند ومیفهمیدند که برد و باخت  درجنک افغا نستان برد و باخت در جنک سرد است. افغانها در توقف وتداوم جنک هیچکونه نقشی نداشتند فقط هیزم آتش جنک بودند واکنون هم هستند .

بعد از بقدرت رسیدن گرباچوف در اتحاد شوروی وبروز اختلاف بین  او وببرک کارمل روی مسایل  افغانستان ببرک کارمل طی یک کودتا درونحزبی بکمک مستقیم روسها به اساس پلینوم هژده کمیته مرکزی ح د خ ا ازسمت منشی عمومی کمیته مرکزی مستعفی شناخته شد  وبعد از مدت کوتایی از مقام شورای انقلابی سبکد وش وبه روسیه تبعید گردید و داکتر نجیب الله زمام امور را بدست گرفت . باید تذگر داد که ببرک کارمل و داکتر نجیب هر دو قربانی  بازی اوپراتیفی روسها و نا راضیان تشنه بقدرت بیروی سیاسی و کمیته ح د خ ا گردیدند .

داکتر نجیب مطابق خواست گرباچوف با امضا توافقنامه ژنیف زمینه خروج سربازان شوروی را مساعد ساخت ، روسها پیش از خروج نیرو های خود تمام مشاورین و دیپلوماتهای خود را از افغا نستان کشیدند وتصور میکردند که بعد از تکمیل خروج نیروهای روسی دولت افغا نستان توان دفاع از خود را ندارد ودر یک شب حکومت سقوط میکند وحمام خون در شهرهای بزرک جاری میشودو هزاران انسان بقتل میرسد . روسیه که زیر نام کمک انترناسیو نا لیستی به افغا نبتان آمده بودند وغرب که داد از حقوق بشر میزدند هردو منتظرآغاز قتل عام مردم افغانستان دقیقه شماری میگردند وهیجکونه اقدامی در زمینه آوردن صلح ویا حد اقل جلوگیری از تراژیدی که نقشه آن از طرف سازمان استخباراتی نظامی پاکستان ISI تدوین یافته بود  نگردند تا اینکه جنک جلال آباد به اشتراک مستقیم قطعات قوای مسلح پاکستان ، جنکجویان کشورهای عرب وعجم ومجاهدین آغاز یافت ولی قوای مسلح افغا نستان حمله دشمن به عقب زدند ودشمن را شکست دادند .

 داکتر نجیب تلاش گرد تا یک دولت اهتلافی بین ح د خ ا و احزاب میانه رو اسلامی تحت زعامت شاه سابق ایجاد نمایند ، بدینمنظورداکترنجیب مصالحه ملی را اعلام نمودند و قطعات قوای امنیتی را از بعضی ولایات کشورکشید وآن ولایات را مناطق صلح اعلان گرد ،  کنگره حزب را دایر وتغیرات در اساسنامه وبرنامه عمل وارد نمودند ونام حزب راتغیردادند ونام آنرا  وطن گذاشتند ، قانون اساسی کشور طی لویه جرگه تاریخی نوامبرسال 1987 تصویب وبه اساس ان پارلمان کشوراز طریق انتخابات بوجود آمد . باید تذکارداد که انتخابات شفاف وبدون تقلب نبود . داکتر نجیب هیاتی به کشو.ر های غربی از جمله امریکا اعزام نمود تا توجه ان کشور ها را به مسایل افغا نستان جلب نماید ولی امریکا وغرب دیگر توجه به افغا نستان نداشتند ومقدرات افغا نستان را بدست پاکستان سپرده بودند .        

نجیب الله که حمایت حزب را از دست داده بود در اطراف خویش یک گروپ کوچک ناسونالیستها وملیتگرایان افراطی پشتون را جمع گرد وتلاش نمود که خودرا یک عنصر ملی وابسته به قبایل پشتون دو طرف خط دیورند جا بزند ، نجیب معتقد بود که هر کسیکه  حمایت قبایل پشتون دو طرف خط دیورند را داشته باشد میتواند در افغا نستان حکومت کند واو سالها مسولیت کاررا با قبایل همرای سلیمان لایق داشت ، جهتگیری ملیتگرایانه  داکتر نجیب باعث بروز اختلافات قومی در حزب ودولت گردید وسقوط خوست  رنگ تازه به او  دادو منجر به رویاروی او و جنرال دوستم گردید که در نتیجه آن پیمان جبل السراج بوجود آمد و در نهایت در هشت ثور سال 1372 ه ق انتقال قدرت از ح د خ ا به مجاهدین صورت گرفت .

ابتدا تصور میشد که حکومت اهتلافی بوجود خواهد آمد که در آن احزاب میانه رو مجاهدین ، شورای نظار و ح د خ ا در آن ا شتراک خواهد داشت اما زود فهمیده شد که ایجاد حکومت اهتلافی مقدور نیست زیرا احمدشاه مسعود که نقش اساسی را در این روند داشت در مقابل رهبران  جهادی از خود کرنش نشان داد وکسانیکه از نام ح د خ ا در این پروسه فعال بودند متوجه شدند که فریب خورده اند .   

منابع .

افغا نستان در مسیر تاریخ  اثر مرحوم میر غلام محمد غبار

اول اپریل 2012


April 10th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی